گلبرگ یاس

پیام های کوتاه
  • ۲۶ بهمن ۹۲ , ۰۱:۱۸
    پیام
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۴ آبان ۹۰، ۲۲:۳۵ - سرباز گمنام
    خدا قوت
پیوندهای روزانه

با سلام و عرض پوزش بابت دیر ارسال کردن گلبرگ 24

گلبرگ 24 در ادامه مطالب

یا " قتیـــل العبـــرات "
♥•٠·˙ 
آیات زَخمَـت یک به یک تفسیر دارد
هر زخم چندین روضه در تقدیر دارد 

مثل حبیب* این روضه ها را دوست دارم
یعنـــی عـــزادارت مُـــراد و پیـــر دارد 

فهمیده ام از اشک های جاری خویش
این روضه ها بر سنگ هم تاثیـــر دارد 

لات محل هم در محرم سر به راه است
این گــریه ها در ذات خود اکسیـــر دارد 

زیر علامت سر برایت خم نموده
مانند حُر برگشته سر بر زیر دارد 

چکمه به دوش انداخته در بین دسته
می گفت میـــلِ توبــه و تغییــــر دارد 

از خوب و بد بیمارهایت بی شمارند
آری تــبِ عشق حَــــَرم واگیـــر دارد

ما بندگان کشورِ اشکِ تو هستیم
این مملکت را گریه در تسخیر دارد

┘◄ محسن حنیفی

پی نوشت:
* حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی: حبیب بن مظاهر را در خواب دیدند، به او گفتند: چه آرزویی داری؟
گفت: آرزو دارم زنده شوم بروم در مجلس عزای اباعبدالله علیه السلام بنشینم و در مصیبت اهل بیت علیه السلام گریه کنم.

 

در این مطلب برای آنکه بدانیم وسعت دائره فضایل و مقبولیت امام حسین(ع) بین عموم مسلمین گسترده است، براى نمونه چند معجزه که مورخین و محدثین بزرگ اهل سنت در مورد عاقبت قاتلین و مبارزین با سیدالشهدا أبا عبدالله الحسین(ع) بیان کرده‌‌اند، تقدیم دوستان و محبان امام حسین(ع) مى‌‌کنم.


گلبرگ 23 در ادامه مطالب

جهت دانلود گلبرگ 23 کلید کنید

برگ در هنگام زوال می افتد و میوه در هنگام کمال، ببین که چگونه می افتی چون برگ زرد یا سیب سرخ.

دانلود گلبرگ22 در ادامه مطالب

گلبرگ 22

نماز...؟ چرا...؟

 

دکتر حسن عشایری در نشستی صمیمانه با مجله دختران در این مورد صحبت می کند:

زیستن، برقرای نوعی ارتباط با عالم هستی است. در خودِ زیستن، قانونمندی وجود دارد. من اگر گرسنه شوم، محرک گرسنگی انگیزه خوردن می شود و پاسخ متناسب هم، همان رفع گرسنگی است. این علامت سلامتی در حد زیستی است. و در حد روانی و اجتماعی نیز وضع زیستی به همین شکل است. همه افراد مجهز به سیستمی به نام اعصاب مرکزی هستند. این سیستم هوشمندانه محیط را ارزیابی می کند، انتخابگر هم است و عیب یاب خود را نیز دارد. از مسائلی که برای او درد ایجاد می کند، می گریزد و به چیزهایی که برایش خوشایند است، روی می آورد. این یک ارتباط فردی است اگر بگوییم زندگی، مجموعه ارتباطات است سخن گزافی نگفته ایم اما این ارتباطات باید سازمان یافته شوند. انسان یک موجود عاطفی ـ هیجانی است، کامپیوتر نیست که فقط اطلاعات را بگیرد و پردازش کند.

بعد مسئولیت پذیری نماز

درمورد انسان مسائل خوشایند و ناخوشایند، فرهنگ غریزه و وظیفه مطرح است. تکالیف مذهبی هم، همین جا معنی پیدا می کند و در همه جای دنیا هم هست. نماز یا آیین های مذهبی اهداف چند وجهی دارند. مثلاًیک بعد عصب شناختی و روان شناختی دارد. زمانی که کسی لباس ورزشی می پوشد، رفتارش عوض می شود. وقتی که لباس خواب می پوشد، رفتارش هم با این پوشش سازگار می شود.

در طول روز رفتارهای ما سیال و روان است. برای این که به این رفتار سیال نظم داده شود، مسئولیت پذیری آموخته می شود اما مسئولیت پذیری در برابر چه کسی؟ نماز در درجه اول یک امر درونی است که فرد نماز گزار مسئولیت پذیر می شود. در ساعتی مقرر با یک نظم یافتگی و آیین مشخص (وضو و سایر اعمال مربوطه)، یک ارتباط خاص ایجاد می کند.

عادت شکنی نماز

بخشی از رفتار ما به خوگیری و عادت مربوط می شود و نماز این عادت را می شکند. اینجا باید کار دیگری کرد که اسمش را گذارده اند (نیت). در واقع همه چیز ابتدا باید یک نقشه داشته باشد (برنامه ریزی) و بعد (عمل). به عنوان مثال غذا می خوریم چون گرسنه شده ایم و بعد از غذا خوردن سیر می شویم و احساس رضایت می کنیم، پس انگیزه ما فروکش می کند. حال اگر بخواهیم نماز بخوانیم، این کار برای چه کسی و با چه انگیزه ای انجام می گیرد؟ برای خودمان، پدر، مادر، این دنیا، آن دنیا؟!

سیستم عیب یاب

نماز در اصل یک نوع حساب پس دادن و یک سیستم عیب یاب برای فرد است. پس یک انگیزه درونی می خواهد که وقتی کسی در مقابل یک باور حساب پس می دهد این حساب باید جدی باشد، نه اینکه فقط آیین را ارائه دهد، باید فراتر رفت یک نماز گزار می گوید من در این جایگاه عیب یاب خود را دارم نماز نوعی قضاوت درونی است. آیا از صبح تا به حال به کسی آسیب و آزاری رسانده ام؟ دروغ گفته ام؟ چند تا بوق زده ام؟

آیا واقعا زدن این بوق ها لازم بوده؟ با این کار آلودگی صدا ایجاد نموده ام. در این صورت، در حد یک میلیونیم در سکته قلبی مردم دخالت داشته ام! در این حال که می ایستم و نماز می خوانم، در نظامی که مثقال ذره هم حساب می شود، من رفتار خودم را به حساب می کشم. در قطره طوفان نیست اما وقتی قطره ها جمع شوند، ممکن است سیل و طوفان هم به پا شود.

بنابراین نماز می تواند یک دستگاه عیب یاب دقیق باشد که اسم آن را (انعکاس) یا (آشتی باخود) میگذاریم. نباید آشتی با خود را از دست داد. بالاخره افراد به دیگران می توانند دروغ بگویند، اما هرگز نمی توانند به خود و آن باوری که از خود بالاتر است و جلوی در گاهش ایستاده اند، دروغ بگویند. در اینجا یک دستگاه عیب یاب داریم که در درجه اول، به درد پالایش ذهن خودمان می خورد انسان می آموزدکه: (خودت پاسدار خود باش). این خودباوری، این اعتمادی که انسان به خود می دهد که من قاضی خود و در حقیقت، در درون خود مستقر و جوابگو هستم. این خود نوعی مسئولیت پذیری است.

خودانگیزی

وقتی فرد آموخت که نماز دستگاه عیب یاب است، آن وقت خودش انگیزه درونی برای نماز پیدا می کند. ما باید انگیزه بیرونی مثل، پدر، مادر، معلم، محیط تلویزیون و...را تبدیل به خود انگیزی کنیم. انگیزه درونی هم با بعد عاطفی و هیجانی رابطه دارد. یک باور درونی را یک پروفسور ممکن است نداشته باشد اما یک بی سواد آن را داشته باشد. این باور درونی باید (بینش) ما را عوض کند، نه دانش ما را! هیجانات بچه ها سرکش، غریزی و دلخواه است. فردی که به خاطر توجه به اهداف نماز، اخلاقیات را بهتر مراعات می کند، مثلاً حتی در مورد فرزندش هم اگر خطایی کرده باشد، از او حلالیت می طلبد و می گوید اکنون موقع نماز است و به خاطر فلان مسئله مرا حلال کن. روی نظر بچه اش در مورد نماز اثر مثبت می گذارد.

خلاف و بی صداقتی

به طور کلی بچه ها دارای شعور هستند، به اعمال بزرگترها دقت می کنند، خلافهایی را که انجام می دهند چه در حضور یا غیاب ایشان متوجه می شوند. بچه ها نمی توانند هضم کنند که با این همه خلاف و بی صداقتی که با دین و آیین مغایرت دارد، چگونه می توان خود را بنده خدا و نمازگزار هم تلقی کرد و همچنان به نماز ایستاد؟ به طور خلاصه وقتی بچه ها می بینند که با درست گفتن به جایی نمی رسند و هر که بیشتر زور بگوید، صدایش را بلند کند و داد و فریاد کند، بیشتر به دادش می رسند تعارضی در ذهن او ایجاد می شود که این تعارض را باید حل کنیم. انسان مسلمان خود انگیزی دارد، به طرف سلامتی خود روی می آورد ما می توانیم هدایتگر باشیم.

یک فرزانه، راه را نشان می دهد، بدون این که خودش سد معبر کند.می درخشد، بدون اینکه چشمها خیره کند. تیز است، بدون اینکه ببرد. درس اخلاق را با ژست نمی توان داد! هیجان ها را نمی توان فروخت و معامله کرد! والدین نباید نماز خواندن را با وعده خریدن موبایل یا چیزهای دیگر به ابتذال بکشانند.

باید به فرزندان نشان بدهیم که نفع این چنین آیینی به خود فرد می رسد و این، یعنی همان (مدنیت)، جامعه پذیری و مسئولیت پذیری. کودک یا دانش آموزی که مسئولیت پذیر نیست، اگر تمام 24 ساعت هم در خانه نماز بخواند اما ضد اجتماعی باشد، این نماز به چه درد او می خورد؟

نماز نوعی عشق ورزی

باید در عمل، با نماز خواندن روز به روز پاک تر شویم، ما می خواهیم روح را صیقل دهیم. باید برای فرد در نماز خواندن، نوعی ارتقای فرهنگی حاصل شود. و نباید نماز به صورت یک امر تکراری درآید و فرد مثل ضبط صوت فقط کلماتی را بیان کند. پس جشن تکلیف گرفتن کافی نیست، باید سطح نماز بالاتر برود باید به بچه ها یاد بدهیم که چیزی را که خداوند تأیید و تأکید فرموده امری بحق و مملو از راستی و عدالت است.

نباید فقط (بایدها) مطرح شوند بلکه منطقی به دنبال داشته باشد. تکالیف باید یه یک نوع یادگیری فعال تبدیل شود تا فرد آن را درونی سازی کند. اصولاً این مسائل با هیجان، عاطفه و عشق والا سرو کار دارد. باید عشق ورزیدن را به خود، به خدا و تمام هستی آموخت. یک نوجوان باید یاد بگیرد که پایان هوس آغاز عشق است. او هوس می کند بازی کند و این هوس اگر به فضیلت تبدیل شود، یک مسئولیت است.

متأسفانه این آموزشها در آموزش مهارت های اجتماعی، جایگاهی ندارند. گرفتاری در آموزش مهارت های اجتماعی، چگونگی ارتباط برقرار کردن با خود، دیگران، خدا، عالم هستی و غیره است که باید اینها را آموزش داد، اما ما ذهنی با هویت چهل تکه درست می کنیم، در نتیجه فرد یک شخصیت یک پارچه نخواهد داشت، یعنی مثلاً نمازگزار هم می خواهد نمازش را بخواند و هم دروغش رابگوید. باید بدانیم انسان سازی توسط دانش انجام نمی شود.

این فرهنگ، مذهب، اخلاق و هنر است که از دانشمند و غیر دانشمند، انسان می سازد. دنیا همه شور است. باید عشق به زندگی را به بچه ها یاد بدهیم. فرزانه ای می گوید: (دنیا همه تاریکی است، مگر آنکه شوری در میان باشد. همه دانشها همه شورها کورند، مگر آنکه دانشی در میان باشد. همه دانشها یاوه هستند، مگر آنکه تلاشی در میان باشد. همه تلاشها بی فرجامند، مگر آنکه عشق در میان باشدو عشق بی فرزانگی، دیوانگی است).

این عشق است که زیبایی را می آفریند. زیبایی، عشق ورزیدن به زندگی، انسان بودن، حق بودن و عدالت را باید بیاموزیم و بیاموزانیم. زیر بنای همه مسائل مربوط به بهداشت روانی، عدالت است، خدا عادل است و همه اعمال در مقابل او انجام می شود، بنابراین، بایستی ترازوها را میزان کنیم. هیجاناتمان را از دروغ، تزویر، هاله پردازی و... پاک کنیم، در آن صورت است که ارتباط برقرار می شود و رفتارها تغییر می کنند. تغییر رفتار یعنی بروز یک رفتار هدفمند که قبلاً وجود نداشته و نسبتا پایدار است، نه رفتاری که مدتی انجام شود بعد تعطیل و ترک شود.

خردورزی

بعد خردورزی را باید با شادی و نشاط همراه نمود منتهی شادی تقسیم نشده اندوه بَزَک شده است. دل، دو دهلیز دارد: در یکی غم و دیگری شادی است. انسان باید یا بگیرد که اگر با غم دیگران بخندند، غم از خواب بیدار می شود. شاد بودن هنر است و شاد کردن هنری والاتر. ولی واقعیت این است که اگر شادی نباشد تکلیف تبدیل به جریمه می شود. باید قبض جریمه را خودمان بدهیم.

معنی اینکه مدام قبض جریمه را به دیگران بدهیم، این است که آنها همیشه گناهکار هستند، در حالی که خداوند خیلی بخشنده و مهربان است. به طور کلی، ما خیلی سخت گیر هستیم، برای پرونده های خیلی کوچک، قضاوت (جرم) می کنیم، باید دوست داشتن و عشق ورزی را آموخت، بالاترین دوست ما در کنارمان است، دوست او باشیم، دشمن او نباشیم.

این دوست داشتن اگر یاد گرفته شود، آرام آرام در آن بستر، جایگاه عبادت روشن می شود. باید بستر را آماده کنیم. اما اگر در این زمینه، بدون آب دانه کاشته شود، خشک می شود. آب همان بستر است. این بستر همان دوست داشتن، عشق ورزیدن و عدالت است. دنیا قانونمند است، نظم دارد. بالاترین نظم هم همین (زیبایی آفرینش) است و این خود بسیار تحسین برانگیز است.

پدید آورنده : حسنن عشایری

منبع: حوزه


گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

اسلام و تفریح


تفریح در لغت: در لغت تفریح به معنی شادمانی کردن، شادمانی و خوشی است[1]و با واژه های نزهت، تفرّج، فرح، راحتی و آسایش هم خانواده است.
تفریح در فرهنگ اسلامی: در واقع در فرهنگ غنی اسلام تفریح از مراحل و اجزاء سیر تکاملی و رشد شخصیت فردی و اجتماعی انسان به حساب می آید. به گونه ای که هر کسی از این قسمت (تفریح) استفاده نکند، در بعدی از ابعاد تکاملی شخصیت خود کوتاهی کرده است و این قصور باعث کندن سیر رشد و تکامل ابعاد دیگر شخصیت او می گردد. تفریح نشاطی است که انسان پس از تلاش و فعالیت های سنگین جسمی و روحی بر می گزیند تا رنج و اندوه و همّ و غم را از خود دور کند.[2]
از آن جایی که انسان دارای دو بعد جسمانی و روحانی است و این دو بعد بر همدیگر اثر می گذارند (مثبت و منفی)، باید بداند که تفریح برای بازپروری و نشاط در کار، رغبت و رشد در تمام جهات زندگی یک ضرورت است که مورد تأکید و تأیید ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ (در عمل توصیه به آن ها و تأیید افرادی که به تفریحات سالم می پرداختند) بوده است. در بحث فعلی، تفریح به معنی هر چیزی است که باعث شادی، نشاط، رفع خستگی و غم، اعم از تفریح حرکتی (ورزش) و غیر حرکتی است.
ویژگی های تفریح اسلامی:
1. در راستای فرآیند تکامل و رشد شخصیت اسلامی و انسانی است؛ 2. نشاط آور؛ 3. در چهارچوب قوانین شرع (واجب، حرام، مباح، مکروه و مستحب)؛[3] 4. تعادل در آن مهم است (نه افراط نه تفریط)؛ 5. فواید عقلی، جسمی و روحی دارد؛[4] 6. بعد اجتماعی در آن لحاظ شود مثل ادخال سرور در قلب مؤمنین.[5] 7. فقط وقت پرکنی و تضییع وقت نیست.[6] 8. هر تفریحی که انسان را یک پله از رشد الهی پایین آورد مذموم (حرام یا مکروه) است؛ 9. فعال و پرتحرک بودن مثل اسب سواری، کشتی و ....؛ 10. هر تفریحی که باعث خفت و سبکی عقل شود و یا عقل را تعطیل کند حرام است (توجه به عقل و تفکر در نظام اسلام) مثل شرب خمر، موسیقی مبتذل، مواد مخدر، قمار؛ 11. برد و باخت در بازی حرام است (غیر از تیراندازی و اسب سواری)؛ 12. آزار و اذیت حرام است (تحقیر، مسخره کردن، آزار دادن همسایه و مردم و...)؛ 13. ضرری به خود یا دیگران نرسد؛ 14. لذت آن پایدار باشد (کمک کند به شادی در آخرت)؛[7] 15. تقویت کننده بعد جسمانی و روحی (شجاعت و ....) باشد.
نکته: با توجه به ویژگی های تفریح اسلامی باید متذکر شویم که اسلام ما را در تفریحات محدود نمی کند، امّا آن چه که مهم است میزان حرکت است یعنی باید در هر تفریحی اول دقت کنیم و ببینیم که آیا با معیار اسلام سازگار است یعنی آیا کمال آور، لذت آور و آخرت آور هست یا نه، هر چه به عنوان لذت، تفریح، شادی باشد و انسان را از مسیر بندگی و کمال دور سازد به تعبیر علی ـ علیه السلام ـ آخرش به هلاکت ختم خواهد شد.
تفریحات اسلام: همانطور که ذکر شد اسلام برای هر کاری ملاک معرفی کرده است. اسلام در تفریح، ما را محدود نکرده است، اما چیزی که مهم است باید خارج از مسیر بندگی نباشد و ویژگی های تفریح اسلامی مذکور در آن رعایت گردد. اینک به برخی از تفریحات مورد توجه اسلام اشاره می کنیم. لازم به ذکر است که با توجه به تعریف لغوی تفریح باید گفت که دایره تفریح خیلی وسیع تر از آن است که غالباً تصور می شود چون تفریح به معنی شادی و شادمانی است و هر چه باعث زایل شدن همّ، غم، خستگی و رنج شود به نوعی تفریح محسوب می شود.
1. کار و تلاش:[8] حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: کار بزرگترین تفریح است. کار باعث شکوفا شدن استعداد و خلاقیت انسان می گردد و انسان را از همّ و غصه نجات می دهد، بسیاری از اضطراب ها و نگرانی های جهان امروزی به خاطر بی حرکتی و عدم فعالیت های جسمانی است. امروزه کار درمانی برای زدودن یأس، نگرانی و اضطراب برای بیماران روانی هم تجویز شده است.
برنارد شاو نویسنده معروف انگلیسی می گوید: راز بدبختی و بینوایی ما داشتن اوقات فراغتی است که صرف فکر کردن درباره خوشبختی و بدبختی می شود.[9]
2. تیر اندازی.[10]
3. اسب سواری.[11]
4. کشتی:[12] در متون دینی داریم که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از امام حسن و امام حسین ـ علیهم السلام ـ خواستند که با هم کشتی بگیرند و یا این که ایشان خودشان با شتر خودشان با دیگران مسابقه می دادند.
5. شنا:[13]پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ والدین را توصیه نموده اند که به فرزندان خود شنا یاد دهند و زمینه یادگیری شنا را برایشان فراهم کنید.
6. صله رحم و معاشرت با نزدیکان: این امر بسیار مورد توجه اسلام شده است. انسان وقتی نزدیکان خود را می بیند باعث سرور و شادی می شودو دوری از آن ها غم و غصه به بار می آورد، مثلا افرادی که برای تحصیل از محیط خود فاصله می گیرند این امر را تجربه کرده اند.
7. خوشرویی و خوشگویی.
8. نظافت (بدن، لباس، موی سر و صورت) و زدودن موهای زائد بدن، آرایش مرد برای همسر و زن برای همسر، غسل های مستحبی.
9. یاد خدا (دعا، نیایش، تلاوت قرآن)؛ کمک به دیگران، یتیم نوازی، احسان، رضایت خاطر برای انسان به بار می آورند.
10. توجه به اعیاد مذهبی (جمعه ها، فطر، غدیر، قربان)؛ پوشیدن لباس های روشن و شاد.
11. انگشتر فیروزه: حضرت علی ـ علیه السلام ـ انگشترهای متعددی داشتند که هر کدام خاصیتی داشت و انگشتر فیروزه باعث زدودن غم و پیروزی و شادابی است.
12. شاد کردن مؤمنین مستحب مؤکد است (عبادت). در بین مؤمنین، یتیمان و فقرا نیاز بیشتری به شاد شدن دارند و ائمه به همین جهت (جبران نیاز روحی آن ها) به آن ها اهتمام زیادی داشتند.
13. عطر: بوی خوش باعث شادابی روحی و در نتیجه آن خرمی جسم می شود انسان را محبوب دیگران می کند به همین جهت بود که در مورد پیامبر می خوانیم که ایشان توجه زیادی به استفاده و خریدن عطر می نمودند. امام خمینی ـ رحمه الله ـ که زندگی ساده ای داشتند تنها جایی که دنبال مرغوب ترین بودند همان وقت انتخاب عطر و ادکلن بود.
14. هدیه دادن و هدیه گرفتن.
15. داشتن دوست صالح: انسان موجودی است اجتماعی، افرادی که مشکلات و حتی شادی های خود را به شکل کلامی و غیر کلامی با دوستان و آشنایان خود در میان می گذارند و در دل خود ذخیره و انبار نمی کنند از نشاط و خرمی بیشتری برخوردارند. در روایت داریم عاجزترین مردم کسی است که از انتخاب دوست مؤمن ناتوان باشد و ناتوان تر از او کسی است که دوست خود را از دست بدهد.
16. لطائف و حکمت آموختن:[14] حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرمایند: قلب ها مثل بدن ها خسته و ملول می شوند، پس شما باید با (شنیدن، خواندن) حکمت های دقیق و لطیف آن ها را شاداب کنید.
17. سفر و رفتن به مناطق سرسبز، دیدن جریان آب: سفر باعث با تجربه شدن انسان، آشنایی او با نشانه های مختلف خدا (فرهنگ های مختلف، زبان های گوناگون و ....) و توجه به آثار گذشتگان و عبرت از آن ها می شود. علاوه بر آن ها سفر موجب سلامتی روح می گردد. (سافروا تصحّوا: مسافرت کنید تا سالم و شاداب شوید.) سفر و اردوهای دسته جمعی برای جوانان لذت بسیار بیشتری دارد چرا که با همسالان خود هستند. در سفر دوستیابی، ایثار، گذشت، تعاون .... را یاد می گیرند. در روایات می خوانید که در سفر مزاح را کمی بیشتر کنید ولی افراط نشود.
نکته: در تفریحات، سنین مختلف نقش مهمی را به خود اختصاص می دهد مثلا تفریح کودک با نوجوان و یا زن و مرد بسیار با هم فرق دارد. یک جوان از آنجایی که ابعاد روحی او رشد کرده نیاز به احترام، شخصیت، عزت نفس و .... در خود احساس می کند، هرگاه نیازهای معنوی، جسمانی و عقلانی او ارضاء می گردد. احساس شادابی و خرمی بیشتری می کند و هرگاه این ها از طرف دیگران در خطر باشد، او احساس افسردگی، خمودی و غم می کند.
بهترین تفریح در دیدارهای دسته جمعی
در دیدارهای دسته جمعی برخی تفریحات هستند که جنبه گروهی و عمومی پیدا می کنند و برخی دیگر جنبه خصوصی تر. البته بستگی دارد این گروه در چه جایی باشند (منزل، مدرسه، تأتر، مسجد، اردو، خارج از منزل). به هر حال بهترین تفریح در این موارد، چیزی است که هر سنی و جنسی (مذکر یا مؤنث) به سهم خودشان از آن استفاده کنند یعنی باید طوری برنامه ریزی شودکه جنبه همگانی آن رعایت گردد. البته گاهی هم ایجاب می کند که هر دسته ای جداگانه با هم باشند، مثل زمانی که بزرگترها مشغول بحث های جدی و مهم خود هستند. در ذیل برخی از تفریحات دسته جمعی ذکر می شود: 1. اجرای مسابقه و تهیه جایزه از طرف بزرگترها، مشاعره، کشتی، مسابقه معلومات عمومی، لطیفه گویی؛ 2.معاشرت های سازنده و صله رحم؛ 3. مسافرت های کوتاه و بلند مدت، رفتن به پارک و مناطق سرسبز، دیدن جریان آب رودخانه، دریا و ...؛ 4. آزاد کردن ذهن از مسائل کاری و مشکلات زندگی: امام محمد غزالی می گوید بهتر است شاگردان پس از مدتی تعلیم رها گردند تا بازی و تفریح کنند، چون تعلیم و درگیری جدی ذهن با مسائل علمی آنها را از درس دلزده و فراری می کند، امّا در تفریح نباید افراط گردد[15]و .... با توجه به مطالب گذشته باید بگوییم بهترین تفریح از نظر اسلام این است که سنین مختلف در آن رعایت شود. (کودک با یک شکلات دل خوش است، ولی جوان نیازها و خواسته هایش بیشتر است و .... .) دیگر این که شادی و تفریح نباید به اصل حرکت در مسیر رشد و بالندگی انسانی و اسلامی فرد ضرر برساند و در آن افراط نشود و از سویی دیگر زمینه ساز بازگشت به کار و اعمال زندگی بانشاط بیشتر می گردد. (در اسلام محدودیت در تفریح نیست مگر این که امر خلاف شرع و اخلاق در آن رخ دهد).
نکته پایانی: در این بحث بیان داشتیم که اسلام هر تفریحی را نمی پسندد تفریحی مناسب است که با اصول تربیت و تعلیم اسلامی و رشد استعدادهای روانی و شخصیتی مغایرت نداشته باشد، باعث آزار و اذیت دیگران نشود. به دیگران و خود زیان مالی، آبرویی، جانی نرساند، جزء تفریحاتی نباشد که انسان را از دایره بندگی خدا بیرون می کند (قمار، شراب خواری، مجالس لهو و رقص، مواد مخد، موسیقی های لهوی و ترانه های مبتذل، مسابقه هایی که برد و باخت در آن ها حرام است[16]مثل فوتبال، دو میدانی و...) البته دامنه تفریحات به موارد یاد شده خلاصه نمی شود. هر چیزی که در آن گناه صورت نگیرد و افراط نشود را می تواند شامل گردد (رعایت ویژگی های تفریح اسلامی). مثل فوتبال، کشتی، شمشیر بازی، دو، اسب سواری، کوهنوردی، شنا، گردش در دشت و صحرا، رفتن به پارک ها، شنیدن موسیقی های غیر حرام، دیدن فیلم های سینمایی مفید (مستند، کمدی، رزمی و....) خواندن مطالب طنز، شعر، حل جدول، مشاعره، لطیفه گویی، مسابقه علمی، مهمانی رفتن، پذیرفتن مهمان، لباس نو خریدن، عطر زدن و .... لازم به ذکر است که در تفریح باید به معنی لغوی آن و اصطلاحی توجه داشته یعنی دایره تفریح و شادمانی خیلی وسیع است تا آنجایی که خلاف رشد و کمال و مسائل شرعی نباشد.

 

محمد حسین قدیری - مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه




01فرهنگ عمید.

[2]. احمد عبدالعزیز ابو سمک، التربیة الترویحیة فی الاسلام، دار النفائس للنشر و التوزیع، الاردن، ص 40.

[3]. همان، ص 80.

[4]. همان، ص 59.

[5]. همان.

[6]. همان.

[7]. مصباح یزدی، محمد تقی، پندهای امام صادق، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1381، ص 104ـ 107.

[8] صادقی اردستانی، احمد، نیازهای جوانان، قم، نشر خرم، 1379، ص185.

. دیل کارنگی، آیین زندگی، جهانگیر افخمی، ارمغان، 1376، ص 69 ـ 70.

[10]. نیازهای جوانان، ص 185ـ 192.

[11]. همان.

[12]. همان.

[13همان.

[14]. نهج البلاغه، محمد دشتی، حکمت 39.

[15]. التربیه الترویحیه فی الاسلام، ص 44.

[16]. در استفتاء از امام خمینی: 1. درمسابقات علمی مثل حل جدول و پاسخ به سوالات چون قمار و برد و باخت پیدا نمی کند و چیزی به عنوان جایزه برای تشویق افراد پرداخته می شود اشکالی ندارد؛ 2. در مسابقاتی مثل فوتبال و والیبال و این گونه بازی ها اگر شرط بندگی در کار نباشد و شخص سومی به افراد به عنوان جایزه چیزی پرداخت کند، مانعی ندارد (مثل برگزاری مسابقه از طرف مدیر مدرسه).